بازی و شادی با آبجی نگین
رادمهرم روز سه شنبه که به مناسبت مبعث پیامبر( ص ) تعطیل بود با آبجی نگین و خاله و عمو مجید رفتی سرزمین عجائب و کلی بهت خوش گذشته بود عزیزم خاله لیلا عاشقته خیلی خیلی دوستت داره عمو و نگین هم همینطور ولی لیلا به قول خودش دیوانه وار دوستت داره نمی دونی چه ذوقی می کرد نمی دونی با چه لذتی ازت تعریف می کنه روزی چندبار زنگ می زنه که تو فقط بگی لیلا و اون ذوق کنه و بگه جانم همین به این قانعه گلم قدر محبتهایش را بدان عزیزم لجظه به لحظه به یادته وقتی زنگ نمی زنه پیام می ده نه برای من فقط و فقط برای تو انگار که تو واقعا می تونی بخونی هر چیز قشنگ و خوب را فقط و فقط برای تو می خواد گلم خلاصه جونم برات بگه که کلی باهات بازی کرده بود خیلی وقت بود که ندی...
نویسنده :
مامان فرناز
2:21